وقتی تو نیستی نه هست های من چونان که بایدند نه باید های من…
وقتی تو نیستی به انتظارت می نشینم…
در دلم را بسته ام… تا فقط تویی که نمی شناسمت بیایی…
بیایی و از زمینم بر گیری و به آسمانم ببری…
پیش آنکه ماه هاست از او بیخبرم…
بیا که می دانم تو تنها کسی هستی که خبر او را می توانی به من رسانی…
می دانم هر جا که هستی مشغول عشق بازی با خدایی…
می دانم حرفت ذکر او
کارت شکر او
اخلاقت جلوه اوست
کجایی که تو را از او طلب کردم
بیا که سخت دلتنگم…
سلام زیبا بود کاش بیاید کاش