عالمانــــه…

سلام

حرف را نباید گذاشت در گلو بماند و بماسد. مثلاً اگر رفتی تشییع جنازه یک عالم و جمعیت هنگفتی را دیدی باید بیایی و هر کلمه ای که در ذهن تو در آن جمعیت متولد شد بزنی:

– حالا ما آمدیم خدا، خودمانیم وقتی ما هم مردیم بک عالم می آید روی جنازه ما 4-5 تا الله اکبر بگوید؟ اصلاً گیریم هم آمد، به چه چیزمان الله اکبر بگوید؟ به هیکلمان؟ به باقیات الصالحاتی که جا نگذاشتیم و رفتیم؟ به چه چیز؟

– نبودید ببینید چه جمعیتی بود! آیا همه این جمعیت ایشان را می شناختند؟ یعنی یکی مثل من فقط فهمیده بودم مرد بزرگی است که اگر 100 سال دیگر هم زنده بود پای منبرش نمی رفتم. حالا چرا رفته ام تشییع جنازه را باید از باعث و بانی اش پرسید.

– اصلاً یک چیز دیگر! بینی و بین الله، چند بار قبل از فوت حاج آقا مجتبی از تلویزیون فقط عکس ایشان، حالا نمی گوییم سخرانی، نمی گوییم اطلاع دادن از وضعیت بیماری ایشان، فقط عکس ایشان را دیدید؟ به نظر شما اگر سخرانی های ایشان پخش می شد من نوعی در تشییع جنازه مبارک ایشان زار زار گریه نمی کردم؟

– یعنی یکی مثل من رفته بود تا شاید فیضی ببرد. شاید هم ماموریت داده بودند به من تا خیابان پر کنم تا کور شود چشم حسود بدنظر؛ تا بدانند نادانان بی عقل که مقام یک عالم ربانی در کسی همانند من بی علم چنان کششی ایجاد می کند که بی اراده برود تا بر شکوه مراسم نماز به قدر قطره ای (همان که جمع گردد وانگهی دریا شود) بیافزاید. این یعنی علم روحانی جاذبه دارد…

اینها حرفایی بود که باید می زدم.

اگر حس و حال آهنگ دارید این آهنگ را گوش کنید. بعد 1.5 سال دوباره آن را Play کردم. من با این آهنگ و آلبوم آن، خیلی از خلوت های خود را پرکرده ام. این آهنگ مرا میبرد به اهواز…

=================

پی نوشت: نمی دانم چرا نظرات وبلاگم محو شده اند. دو روز دیگر که جمع کردم از این بلاگفای لعنتی رفتم می فهمد که نباید از این غلط ها بکند. تا آخر این هفته صبر کنید! فعلاً علی الحساب اینجا نظرتان را مرقوم فرمایید.

 

یا علی

2 نظر در “عالمانــــه…

  1. سلام
    بی اراده چنین جاهایی رفتن هم یعنی قبل ترش با اراده کارهایی کرده اید که بردنتان!
    وگرنه می شدید مثل من که فقط از پشت مانیتور تلویزیون مبهوت بماند که چرا بی اراده راهی نشد…
    که مبهوت بماند که چرا بهره نبرد, نه در زمان حیات شان نه در ممات شان…
    که چند نفر دیگر هستند که باید وقتی رفتند آه _ حسرتی بماند برایم که چرا…


    سلام علیکم

    این رفتن و نرفتن هر دو حکمتی دارد. آنکه رفته است الزاماً نیازمند سابقه مثبت نیست. بعضی وقت ها می رود تا مثلاً بادی گارد باشد مثلاً!! آنکه نیامده لااقل یادش بوده است که نماز شب اول بخواند و به الباقی نیز یادآوری می کند و این به اراده اش بوده است و از اختیار، و آنکه را برده اندش از اراده خویش نبوده! حال اجر کدام یک بیشتر است؟

  2. اجر که با این حساب کتاب ها داده نمی شود… اجر به دل است که آنهم فقط در حیطه ی علم و بصیرت خداست…
    اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا


    البته من فقط سوال کردم، اما اجر با دل است و عملی که در پی اون دل میاد.

    آمین

دیدگاه دادن به قطع و وصل لغو دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *