فرست باده جان را به رسم دلداری
بدان نشان که مرا بی‌نشان همی‌داری
بدان نشان که همه شب چو ماه می‌تابی
درون روزن دل‌ها برای بیداری
بدان نشان که دمم داده‌ای از می که خویش
تهی و پر کنمت دم به دم قدح واری
بگرد جمع مرا چون قدح چه گردانی
چو باده را به گرو برده‌ای نمی‌آری
از آن میی که اگر بر کلوخ برریزی
کلوخ مرده برآرد هزار طراری
از آن میی که اگر باغ از او شکوفه کند
ز گل گلی بستانی ز خار هم خاری
چو بی‌تو ناله برآرم ز چنگ هجر تو من
چو چنگ بی‌خبرم از نوا و از زاری
بر روی ماه نگاه خدا خنده می زندهر چند ره به ساحل لطفش نبرده ایمزیرا چو زاهدان سیه کار خرقه پوشپنهان ز دیدگان خدا می نخورده ایم
سلام و خسته نباشيد
مدیرشوید ، مطالبتان را به اشتراک بگذارید
وبلاگتان را رایگان تبلیغ کنید !
دو رکعت نماز از جانب شما در حرم امام رضا به نیابت از شما
بزودی VPN رایگان به اعضای فعال سایت
http://www.khane3.com
———————————————-
من چه کار کنم یک نفر یک بار بیاد راجع به خود پست نظر بذاره؟ هان چکار کنم؟
” بـازی دراز ” چـه زیبــا دنیــا را بــه بـازی گــرفتـــه اســت-نـدیـدم آینــه ای چــون لبــاس خــاکیهـــا-همــان قبیلـــه کــه بـودنــد غـرقِ پـاکیهــا-دلیـل غـربتشـان اهـل خاک بـودنِ مــاست-نـه بی مزار شدن هـا ، نـه بی پـلاکی هـا-بــه آسمـان که رسیدنـد ، رو بـه ما گفتنـد :زمیـن چـه قـدر حقیـر است ! آی خـاکیهــا-سلام – خوشحال میشم بهم سر بزنید
تمام شد و خیال من راحت! مثل یک کار نیمه تمام ناهشیارم را اذیت می کرد… خدا رو شکر همه نوشته های کلوخ رو تونستم بخونم و به پست اول برسم! و حقیقتا بسیار بهره بردم… و چه قدر خدا را شاکرم که حرف های اینجا را جلوی چشم هایم گذاشت و دعاگوی شما و بانوی خوب تان…
خدا حرف هایش را در قالب این کلوخ به قلبم زد… و هزاران بار شکرش…