رجبیون…

سر از خاک بلند می کنی؛ اطرافت را می بینی که هر کسی در پی پناهگاه است و کسی را به کسی کاری نیست؛ یکی فریاد می زند يَـٰلَيْتَنِى ٱتَّخَذْتُ مَعَ ٱلرَّ‌سُولِ سَبِيلًا؛ و آن دیگری در کناری با چشمانی گریان و صورتی غبارآلود با حسرت زمزمه می کند و بریده بریده می گوید يَـٰوَيْلَتَىٰ لَيْتَنِى لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا… گروهی را می بینی که پشت دستشان را می گزند و گاهگاهی به اطراف می نگرند، انگار که می خواهند کسی نبیندشان؛ وَكَانَ يَوْمًا عَلَى ٱلْكَـٰفِرِ‌ينَ عَسِيراً…

و تو هنوز در نیمه های راه ایستادن! ترس تمام وجودت را گرفته است؛ هرچه تأمّل می کنی و اعمالت را زیر و رو می کنی تا چیزی برای عرضه پیدا کنی هیچ نمیابی… هیچ… زبانت در کام خشکیده است، دستانت به رعشه افتاده اند… پاهایت تاب ایستادن ندارند، و هنوز هیچ پیدا نکرده ای از اعمالت تا عصای دستت کنی و مایه دلگرمی ات! اشک در چشمانت جمع شده است؛ بغضی خشک و خاردار در گلویت محبوس شده و در  آن بیابان گرم و سوزان دودآلود که کسی را به کسی کاری نیست جمله ای در تاریک خانه دلت جرقه ای می زند. روشنش می کند کمی امید می دهد و بیشتر می شود. کم کم راه خود را پیدا می کند و روی زبان جاری می شود: یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ وَآمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ. بغضت می ترکد و اشکت می جوشد و به پهنای صورت جاری می شود. سوی چشمانت بیشتر می شود و گوشهایت شنواتر و ذهنت بازتر… از جایی نورانی این صدا طنین انداز می شود که:

rajabiun

6 نظر در “رجبیون…

  1. وقتی به پشت سرم و به رد پای جا مونده از اعمالم نگاه میکنم…… چه خبره!!! کارم از اشک وناله گذشته
    امام علی(ع)میفرمایند:رمضان ماه خدا و شعبان ماه رسول خدا و رجب ماه من است.
    انساالله به حق این سه ماه عزیزو بابرکت توفیق سبک کردن کوله بار گناهانم را داشته باشم
    شما هم با قلب پاکتان دعاکنید
    پستتان تلنگری به جاوزیبا بود
    التماس دعا

دیدگاه خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *