نبودن های بسیار

سلامی مجدد بعد از مدتها؛ خدا را شکر که هنوز زنده ایم و توان نوشتن داریم. آنکه انگشت ما را روی کیبورد می لغزاند خوب می داند که نبودنمان از سر تنبلی بوده است و بی انگیزگی برای نوشتن. وگرنه نوشتن یک صفحه در مورد افکار و عقاید، و اگر شد نشر یک مطلب موثر و بدربخور، ساعتی بیش وقت نمی خواهد که بنده ی حقیر سراپاتقصیر، کمبود وقت را دست مایه ای کرده ام برای ننوشتن. لذا از تمام کسانی که فکر می کنم تعدادشان از 10 تا تجاوز نمی کند، عذر می خواهم که کلیک رنجه فرموده و در این مدت این کلوخ شکسته را به نگاه های خود منور نموده لیکن اثری از مرقومه ای جدید نیافتند.

آنچه که خواستم و نشد، کتابت در مورد فیلم «چ»، تکواندو، خاطرات عروسی و غیره بود که دیگر مثل گذشته قول الکی و سر خرمن نمی دهم که در موردشان بنویسم! (چقدر هم خودم را تحویل می گیرم). موجز خدمتتان عرض کنم:

1)  فیلم «چ» مرا راضی نکرد. یعنی چمران معروف را در فیلم ندیدم. فیلم نقاط تماس دو دایره بزرگ بود. یکی دابره پاوه و دیگری دایره ی چمران؛ که در آن دو سه روز با هم مماس بودند. فیلم، شرح نقاط تماس بود تا شرح دایره چمران.

2)  از قبل عید خودم را بسته ام به کلاس تکواندو. نمی دانم چه شد که رفتم کلاس. ولی معتادش شده ام و خدا رو شکر نمی توانم ترکش کنم. روز اول هم که داشتم از باشگاه بازمی گشتم به سمت خانه حس «پوریای ولی بودن» داشتم و به همه اهالی محل سلام گرم می کردم و راه پهلوانی گز مینمودم! دو سه جلسه بعد پفم خوابید و شدم همان آدم قدیم با این تفاوت که خیس عرق بودم و شاداب و سرحال.

3)  قبلاً قول داده بودم به یکی از خوانندگان اینجا، تا عکس از ماشینی که خودمان (بانو و بنده) گل زده بودیم برای جشن عروسی مان در این مکان شریف قرار دهم؛ البته گل که نــه، عروسک زده بودیم.

2

 1

 اینکه مردم با دیدن این اُتول، خنده بر لبانشان می نشست آنقدر مرا خوشحال می نمود که نگو و نپرس!

عکس بی کیفیت از آثار نابخردی و بی تجربگی در زمان جشن و استرس های خاص خود می باشد.

یا حق

بازگشت

سلام

پست قبلی را در حالت بسیار بدی نوشتم؛ همراه با استرس و نگرانی از اتفاقی که ساعتی قبل برایم افتاده بود؛ اما نوشتم. و بعد از آن موقع دیگر دل و دماغ نوشتن از من گرفته شد. الان هم زیادی راغب به این امر نبودم لیکن دیدم دارم به آن رسالتی که برای خودم متصور شده ام ظلم می کنم.
جایتان خالی دیروز و پریروز همراه با بانو رفته بودیم قم.؛ ظهر پنجشنبه هم توفیقی شد و به زیارت حضرت معصومه (س) رفتیم. ریا را که خاک کنیم، به رکعت آخر نماز عصر هم رسیدیم. بعدش هم توی همان رواق باشکوه امام خمینی (ره) نشستیم و زیارت نامه خواندیم و آیاتی از قرآن را هم تلاوت نمودیم. توی این رواق همیشه یک چیز نظر من و بانو را به خود جلب می کند و  آن تعداد زیاد کودکان در این رواق است. کودکانی که سن اکثر آنها از 2 سال تجاوز نمی کند. نکته جالب تر اینکه این کودکان در بازی کردن و دور شدن از والدین خود هیچ بیمی ندارند. این نترسیدن را چند جور می شود استدلال نمود؛ مثلاً  اینکه فضای معنوی حرم باعث اصمینان خاطر کودک شده و به او دل و جرأت دوری از پدر و مادر را داده است؛ یا مثلاً اینکه خود را در محدوده دید پدر و مادر می بینید و خیالش راحت است. من هم کودک ذهن خود را در همان فضا رها کردم و به او بال و پر دادم و با خود فکر کردم که اگر یکی از این کوکان آنقدر غرق گشت و گذار خود شود که از دید پدر و مادر خارج شده و از حرم بیرون رود؛ پا در پیاده رو گذاشته و وارد دنیایی عجیب و غریب می شود که هیچ سنخیتی با جهان پاک کودکانه او ندارد. او همچنان سرگرم بازی خود است و هنوز نفهمیده که از حرم خارج شده است. دارد کیفش را می کند که از پیاده رو خروج کرده و ناگهان خود را در کام مرگ می بینید؛ یک تاکسی ران بی رحم با ضربتی او را …
حال این کلید download را فشار می دهیم؛ بر می گردیم به زمانی که کودک از در خارج شده و خود را بیرون از حرم می بیند، کمی بازی می کند ولی یک لحظه خوف می کند و می فهمد آن آرامش قبلی را از دست داده است و اکنون انگار همه چیز برایش تاریک و تنگ شده است. نگاهی به عقب می کند، شروع به گریه می کند، به سمت درب می رود و پدرش را می بیند که مشتاقانه در پی او آمده است و آغوشش را باز گذاشته تا نگذارد فرزندش از گزند ناداتی اش و بچه گی اش مغموم گردد.
بیایید برگردیم؛ تا قبل از مرگ، خود را دریابیم و بدانیم کجاییم. سرگرم دنیا و بازی های آن نشویم. سه شنبه افتتاحیه حماسه عاشوراست. سه شنبه اسوه عاشقی و بندگی با عرفه، خدای خود را به جهانیان معرفی می کند و در کهکشان خونین سفر کربلا قدم بر میدارد. مراسم خوبی است تا ما هم به بهانه حضور در آن، آینه جان را با آب توبه از زنگار گناه پاک کرده و همقدم با مولایمان در تکرار آن حادثه با شکوه همراه با ثانیه های زمان به حرکت دزآییم؛ و در آغوش باز خداوند که با روی گشاده در انتظار بنده خود است، به بندگی بپردازیم.

التماس دعا

تبدیل

سلام

یکی از دغدغه های دانشجویان کارهای مربوط به پایان نامه و طبیعتاً خود پایان نامه می باشد. طوری که حاضر می شوند برای نمره آن تن به خریداری علم از غیر اهل آن دهند و دکانی باز کنند برای سودجویان. سودجویانی که تبلیغات آن ها را دم در دانشگاه ها به وفور پیدا می کنید. از جمله ترفندهایی که یک دانشجو باید کاملاً بلد باشد استفاده از نرم افزارهای آفیس و PDF  می باشد. زیرا گاهی اوقات نیاز است تا برای صرفه جویی در وقت از دستاوردهای دیگر دانشجویان و محققین استفاده نمود. بنابراین تبدیل فرمت های (تقریباً) غیرقابل ویرایش PDF به فرمت های قابل ویرایش Word و Excel جزء ضروریات حیاتی زندگی قبل از دفاع می شود. حال تبدیل PDF به Word در دو حالت مطرح می شود و آن این است که PDF انگلیسی باشد یا فارسی و باز برای هردو حالت، دو حالت دیگر مد نظر است 1. PDF به صورت OCR باشد یا 2. PDF به صورت عکس باشد. و این 4 حالت با این پیش فرض است که فایل مورد نظر دارای موارد امنیتی مثل رمز و اجازه عدم ویرایش نباشد. که اگر باشد باید با نرم افزار PDF Password Remover تمام حالات امنیتی آن را از بین برد (اینجاست که شاعر می گوید دیگی که برای من نمی جوشد بگذار سر گربه در آن غل بخورد).

1. در مورد PDF انگلیسی به راحتی هرچه تمام تر می توان با استفاده از نرم افزار Abby Transformer فابل را تبدیل Word نمود مزیت این نرم افزار زمانی است که شما بخواهید یک جدول را به صورت جدول به Word یا Excel تبدیل نمایید.

2. در مورد PDF های فارسی پدر آدم در می آید تا بخواهد آن را تبدیل کند و بهتر است همان اول آن را با دستان مبارک تایپ فرماید. ولی اگر باز برای کنجکاوی اصرار داشت که با نرم افزار این کار را انجام دهد بنده در دوران زندگی قبل از دفاع به این نتیجه رسیدم نرم افزار Readiris تا حد 50-60 درصد یک فایل فارسی را صحیحاً ورد می کند و بعد باید نشست و غلط گیری کرد که از تایپ سخت تر است. یک شانس دیگر را هم می توان امتحان کرد. اگر PDF به صورت عکس نباشد (یعنی توی خود نرم افزار PDF قابل Highlight باشد) می توان متن مورد نظر انتخاب کرد و از روش قدیمی کپی و پیست در word استفاده نمود. و این روش زمانی جواب می دهد که فونت فایل PDF در کامپیوتر شما موجود باشد.

انشاءالله که بدرد همه خورده باشد. توضیح بیشتر پولی است :دی! تمام نرم افزارهای ذکر شده هم توی اینترنت ریخته است.